شهید امیرحسین خلیق فرزند حسین در سال 1346 با قدوم مبارکش شروع یک زندگی بیست ساله را رقم زد که پایانش شهادت باشد. شهید از هوش سرشار و علاقمندی وافر به علم و فراگیری آن برخوردار بود.
از نوجوانی با انقلاب و امام مانوس بود و در مبارزات انقلابی علیه طاغوت شرکت داشت. با تشکیل بسیج به فرمان حضرت امام خمینی(ره)، شهید خلیق با شور و شعف وصف ناپذیری به عضویت آن درآمد و در پایگاه محل به انجام فعالیتهای بسیجی پرداخت.
پس از اینکه به سن قانونی رسید، با عضویت بسیجی به کردستان اعزام میشود. آن زمان کوموله و دمکرات بر آن مناطق تسلط داشتند که شهید خلیق مدتی را در پیکار با این گروهکهای فریب خورده سپری میکند.
با اتمام دوره ایشان در کردستان، پس از مدتی راهی جبهههای جنوب گردیده و در عملیات والفجر 8 (بهمن1364) که منجر به تصرف شهر فاو گردید، شرکت کرد. امیرحسین در این عملیات مجروح گردید و به تهران بازگشت و به ادامه تحصیل پرداخت و مدرک فوق دیپلم خود را اخذ نمود. سپس برای گذراندن خدمت سربازی وارد یکی از نهادهای دولتی گردید. او که طعم حضور در جبهه و نبرد با ضدانقلاب را از نزدیک چشیده بود، این بار درصدد اعزام مجدد به جبههها بود که بدلیل محدودیتهای شغلی که وجود داشت با اعزام او به جبهه مخالفت بعمل آمد.
شهید خلیق به شیوه جدیدی متمسک شد. او درخواست استفاده یکجا از مرخصیهای سالانه خود را ارائه کرد که مورد موافقت قرار گرفت. سرانجام همان چه که میخواست شد. او به لشکر 27 محمد رسول الله (ص) گردان عمار اعزام شد و در نبرد مقدماتی که علیه منافقین صورت گرفت و به دنبال آن عملیات مرصاد آغاز گردید، شرکت کرد و در تنگه ابوغریب شربت شهادت را نوشید.
بسم الله الرحمن الرحیم
ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء ولکن را تشعرون
ضمن حمد و سپاس ساحت مقدس خداوند سبحان و عرض ادب به جمیع اولیاء الله و خاصه بقیه الله و نایب برحقش امام خمینی و ایثارگران جبهههای حق علیه باطل و خانوادههای معظم شهدا، جانبازان و اسرا و طلب درجات متعالی برای شهدا که شهد شهادتشان کام انقلابمان و مستضعفین جهان را که در انتظار نوشیدن و صدور آنند شیرین کرده و خشم دشمنان را دو صد چندان که این بزرگترین عقوبتی است که عفریت زمان با آن مرگ خود را رقم میزند و مزید بر ذلت گشته است.
مسئله، ابتلا و امتحان از قاموس خلقت است و یکی از فلسفههای زیستن ما در این سرای فانی امتحان ملازم با وجود انسان است و هیچ انسانی بدون امتحان در این عالم نخواهد زیست. گاهی امتحان بر خوف و جوع و گاهی با نقص در اموال و انفس و نقص در ثمرات و امثال اینهاست. و این بار خوان امتحان الهی در جبهههای حق علیه باطل و فراخی جبهههای جنوب و غرب و در نهایت رفع کل فتنه در عالم گسترده است و باید سرنوشت جنگ تحمیلی را در میادین نبرد تعیین کرد. لذا توفیق الهی نصیبمان گردید که به ندای ملکوتی هل من ناصر ینصرنی حسین زمان امام امت پاسخ مثبت داده و با خون سرخ خود مهر تاییدی بر جمهوری اسلامیباشیم و امروز تکلیف و حجت بر ما تمام شد و درنگ جایز نیست.
امروز هیچ چیز نمیتواند مانع حضور در جبهه شود. آنانکه بر این باور نیستند بیایند و بنشینند و با حجتهای بارز بار دیگر به محاسبه نفس خود بپردازند. اکنون که نسیمهای رحمت الهی وزیدن گرفته است و فرصتها که مثل نسیم اند و خبر نمیکنند که کی و چه ساعتی میآیند، لذا فرصت را از کف نداده و باید به صف حق جویان در جبهههای نبرد پیوست تا مصداق اولا اهل سعادت و ثانیا اهل بهشت باشیم.
در اینجا لازم میدانم سفارشاتم را به سالکان طریق از باب تذکر بیان دارم. امام را تنها نگذارید و ملزم به اطاعت از امام باشید و اتحاد بر محور امامت و ولایت داشتن از ضروریات دوام و قوام انقلاب اسلامیاست.
معذالک جای بسی کوردلی و سادگی است که باز هم با گذشت چند سال از انقلاب اسلامیو جنگ تحمیلی آبشخور دشمنان اسلام باشیم و آب به آسیاب دشمن بریزیم و آتش بیار معرکه باشیم در حالیکه بهترین ابزار دست دشمنان دین است که در لباس اسلامیت علیه اسلام و از مذهب علیه مذهب اهداف شوم خود را جامه عمل میپوشند و نیز دشمن رو در روی ما غربی و شرقی با اشکال مختلف آن چنان عاجز و ناتوان و اقرار به عظمت انقلاب انگشت حیرت به دهان دارد. و اما مادر عزیزم از اینکه نتوانستم محبتهای شما را جبران نمایم که همانند پدری برایم زحمت کشیدی، امیدوارم مرا ببخشید.
همواره سعی کنید شادمان باشید و خم به ابرو نیاورید و از اینکه فرزندتان به راه حق رفته ناراحت نباشید. اگر نتوانستم محبتهایتان را جبران کنم، امیدوارم که بتوانم در آن دنیا جبران کنم گرچه نیازمند نخواهید بود. از شما میخواهم که مرا بخاطر ناسپاسیهایم و همچنین اشتباهاتم ببخشید و حلالم کنید. از تو برادر عزیزم میخواهم که همواره بازوی دست مادرمان باشی و همیشه اوقات حافظ او باشی و سعی کن که با درس خواندنت، امید آینده کشور باشی و از طرف دیگر با شرکت در فعالیتهای فرهنگی و هنری خود را برای آینده آماده کن و نیز با پیروی از امام و ادامه راه شهیدان، یاور انقلاب و اسلام باشی و اگر از دست برادر حقیرت کوتاهی یا ناسپاسی دیدهای مرا حلال کن.
خدایا با جلوه شهادت میخواهم حجاب تن برای رسیدن به وجه الله پاره نموده و از وجود مادی و ناسوتی به وجود جبروتی و الهی عروج نموده تا سالک راه تو باشم و آگاهانه برگزیدم، گزیدنی که جز با لباس تقوا و لباس تقوا را با جهاد و هجرت و نهایت شربت شهادت ممکن نیست. این است که شهید نظر میکند به وجه الله. والسلام علیکم و رحمت الله. امیرحسین خلیق
مبارزه با ظلم، تلاش در تذلیل و تحقیر عفریت زمان، آمادگی در امتحانات الهی، اهتمام به رفع کل فتنه از جهان، پاسخ به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین (ع)، استفاده از فرصتهای الهی، ولایتمداری، انجام فعالیتهای فرهنگی و هنری از جمله سفارشات شهید است.
زندگینامه بهیار شهید ناصر دشتی (خانیک گناباد)